چند نکته طلایی در گرفتن انحصار وراثت و ارث
گرفتن گواهی انحصار ورثه مدت ندارد به عبارت دیگر هر زمان می توان برای آن اقدام کرد. نکته مهم این است که اگر شخص فوت شده بعد از فروردین ۹۵ فوت شده باشد حتی برای تأخیر در پرداخت مالیات بر ارث و اظهارنامه مالیاتی هم جریمه در کار نخواهد بود.
فرزندی که قبل از پدر یا مادر فوت کند ارث نخواهد برد فرض کنید پدری ۴ فرزند داشته باشد و یکی از فرزندان در سال ۹۸ و مادر در سال ۹۹ فوت کرده باشد وراث پدر فقط ۳ فرزند باقی مانده است و نه نوه یعنی فرزندان فوت شده ارثی نخواهد برد. در مثال دیگر فرض کنید پدر در سال ۹۸ فوت کرده و ۴ فرزند داشته و یکی از فرزندان در سال ۹۹ فوت می کند در این صورت نوه قدرالسهم پدر یا مادرش از پدربزرگ ارث می برد.
https://blogs.cornell.edu/trending/2020/10/15/beautiful-hair/
https://sana.sites.ucsc.edu/2020/10/15/spray/
مالیات بر ارث چقدر است و به چه چیزهای دیگری تعلق می گیرد؟ به طور خلاصه: الف) وراث طبقه اول کسانی که شهید اعلام می شوند مالیات بر ارث ندارند. ب) وسایل منزل متوفی هر چند گران قیمت و نفیس مالیات ندارد. ج) برای دریافت وجوه در بانک متوفی ۳% مالیات است. د) ۲% وسایل نقلیه موتوری مالیات است. هـ) برای اموال غیر منقول (املاک) حدود ۱۵% ماخذ ارزش های مالیاتی املاک – که بسیار کمتر از قیمت معاملاتی در مشاورین املاک و جامعه است – برای طبقه اول و حدود ۳۰% طبقه دوم و حدود ۶۰% طبقه سوم – یک مثال عمومی و کاربردی: وقتی شما آپارتمانی را بخواهید به صورت سند رسمی در دفتر اسناد رسمی انتقال دهید فروشنده بایستی مالیات نقل و انتقال پرداخت کند. این میزان مالیات را ۳ برابر کنید میزان مالیات بر ارث آن آپارتمان به دست می آید.
بر طبق قانون جدید مالیات های مستقیم دیگر لازم نیست که همه ورثه اظهارنامه مالیاتی بدهند و کل مالیات بر ارث پرداخت شود. فرض کنید که بعضی از ورثه همکاری نمی کنند یا مالیات نمی دهند یا خارج از کشور هستند و امثالهم. در حال حاضر هر کدام از ورثه می تواند به قدرالسهم خودش مالیات پرداخت کند و بدیهی است، همان میزان سهم خود هم حق تصرف حقوقی و احیاناً فروش آن را دارد.
انحصار وراثت با تقسیم اموال کاملاً متفاوت است اگرچه در اصطلاحات عامیانه بعضی می گویند یا می پرسند که انحصار وراثت خانه مثلاً چگونه است. در واقع آنها سؤال در تقسیم اموال دارند. عنایت داشته باشید که در شورای حل اختلاف و در دادخواست صدور گواهی انحصار وراثت، تقسیم اموال انجام نمی شود و اساساً لیست اموال هم در گواهی مذکور ذکر نمی شود. فقط میزان سهم هر یک از ورثه از ماترک (آنچه ارث رسیده) مشخص می شود.
در عمل محدودیتی برای اعتراض و درخواست اصلاح رأی گواهی انحصار وراثت وجود ندارد و هر کس این (ذینفع) که مدعی است اشتباهی رخ داده می تواند اعتراض و درخواست اصلاح کند.
نکته کاربردی که باید بدانیم این است که لزوماً یکی از ورثه نباید درخواست صدور گواهی حصر وراثت کند. قانون حصر وراثت چنین است که اگر شخصی نفعی در گواهی مذکور هم دارد می تواند با اثبات آن دادخواست حصر وراثت متوفی را به شورا تقدیم کند. مثلاً فرض کنید شما چکی از شخصی دارید که فوت شده است بدیهی است که بایستی بر علیه وراث اقامه دعوی کنید و وراث هم به هر دلیل انحصار وراثت نکرده اند و یا شما (طلبکار) به آن دسترسی ندارد. در اینجا صاحب و دارنده چک می تواند تقاضای صدور انصار وراثت متوفی صاحب چک را کند.
ورثه کسی است که زنده باشد. اگرچه که به صورت حمل و در شکم مادر باشد بنابراین اگر فرزندی قبل از والدین فوت کرده باشد نه او نه فرزندانش ارث نمی برند.
خوانده در دادخواست انحصار وراثت وجود ندارد، تعبیر ما حقوقی ها از امور حسبی است و دعوی ترافعی نیست که خوانده داشته باشد.
در خصوص دریافت مجدد گواهی انحصار وراثت هم به کرات سؤال می شود به صورت خلاصه اینکه هر وقت بخواهید می تواند به شعبه شورای صادر کننده رأی مراجعه کنید و درخواست کپی برابر اصل کنید و محدودیتی نیست. ولی اگر سابقاً انحصار ورثه ای شده باشد که گم شده باشد که را اصلاً نمی دانیم کجا بوده دیگر چاره ای نیست به جز درخواست مجدد گواهی انحصار وراثت.
جزئیات مطالبه مهریه در طلاق توافقی به چه صورت است
طلاق در دوران عقد و مطالبه مهریه در طلاق توافقی
منظور از دوران عقد، زمان بین وقوع عقد نکاح و شروع زندگی مشترک است آنچه از دیدگاه قانون برای طلاق توافقی و مهریه اهمیت دارد زناشویی بین زوجین است اگر بین زن و شوهر نزدیکی کامل واقع شده باشد تمام مهریه به زن (زوجه) تعلق می گیرد و دیگر این توافق آن هاست که راستای طلاق توافقی چه تصمیمی در مورد آن اتخاذ کنند.
اگر بین زوجین زناشویی واقع نشده باشد تا قبل از طلاق زن می تواند همه مهریه را مطالبه کند و فقط در زمان طلاق است که زن مستحق نصف آن خواهد بود لذا در این جا نیز علی رغم این که بر طبق قانون و شرع، زن مستحق نصف مهریه است بستگی به توافق زوجین دارد که بخواهند در راستای طلاق توافقی و مهریه چه تصمیمی در خصوص آن بگیرند. اعم از این که زوجه غیر مدخوله (باکره) بخواهد مهریه استحقاقی را ببخشد و یا با توافق دریافت کند.
رجوع پس از طلاق توافقی
اگر زوجه در هنگام ثبت طلاق توافقی دوشیزه (باکره) و یا این که یائسه باشد طلاق قابل رجوع نیست اما اگر رجعی باشد در ۳ ماه عده مرد می تواند به زن رجوع کند و به حالت زوجیت باز گردند اما طلاق های توافقی از نوع خلعی است یعنی این که زن چیزی از مهریه و یا غیر آن را و لو اندک به زوج می بخشد.
https://medium.com/@haftrange/
https://speakerdeck.com/haftrang
https://www.intensedebate.com/people/haftrang
https://www.goodreads.com/user/show/122957348-haftrange
https://www.plurk.com/haftrange
https://www.namasha.com/haftrange
https://www.producthunt.com/@haftrange_beauty
https://www.aparat.com/haftrange
https://m.wisgoon.com/haftrange
https://www.linkedin.com/in/haft-range/
در این جا اگر زوجه یائسه یا دوشیزه نباشد، زن در ایام عده می تواند به آنچه بذل کرده رجوع کند به این صورت که به دفتر خانه ای که طلاق توافقی را ثبت کرده مراجعه می کند و تقاضای رجوع می کند پس از رجوع زن به ما بذل، طلاق به ماهیت خود که رجعی بودن است باز می گردد و در این صورت مرد (شوهر) نیز می تواند به زوجیت رجوع کند و دوباره به حالت اول زن و شوهری (زوجیت) باز می گردند.
شرایط گرفتن مهریه بعد از طلاق توافقی
اگر از بابت طلاق توافقی و مهریه چک یا سفته ای اخذ شده باشد بدیهی است که زوجه می تواند در صورت عدم وصول آن ها به استناد مدارک مذکور درخواست مطالبه از طریق دادگاه کند و در صورت قطعیت حکم امکان جلب و توقیف اموال وجود دارد.
اما اگر سند تجاری از بابت مهریه دریافت نشده باشد و زوج در مواعد توافق شده مهریه را پرداخت نکند زن می تواند از طریق داداه و با دادن دادخواست مطالبه مهریه احقاق کند توجه داشته باشید که ازدواج مجدد زوجه پس از طلاق مانع اخذ مهریه قبلی نمی گردد.
نکته: بر طبق ماده ۲۲ قانون حمایت خانواده صرفا تا ۱۱۰ سکه بهار آزادی یا معادل آن دادگاه در صورت نپرداختن اقساط جلب صادر می کند و برای مازاد بر آن، زوجه می بایستی اموالی را از زوج به دادگاه معرفی کند.
زنا در لغت به معنی آمیزش جنسی از طریق نامشروع است؛ در واقع زنا به نزدیکی بین زن و مرد بدون ازدواج اطلاق میشود؛ یعنی مرد و زن نامحرمی بی آنکه عقد دائم یا موقت بخوانند با هم از راه جلو یا پشت نزدیکی نمایند و دخول هم صورت بگیرد.
به موجب ماده ۲۲۱ قانون مجازات اسلامی زنا عبارت است از مباشرت جنسی مرد و زنی که رابطه زوجیت بین آنها نبوده و از موارد "وطی به شبهه" هم نباشد.
مقصود از وطی به شبهه آن است که طرفین به گمان وجود رابطه مشروع با یکدیگر رابطه جنسی داشته باشند حال آن که در واقعیت چنین رابطهای مشروع نباشد اگر یکی از طرفین هم به گمان مشروع بودن، رابطه جنسی برقرار کند در خصوص وی جرم زنا محقق نیست.
در این جرم مرتکب زمانی مسئول است که بالغ و عاقل و مختار باشد و نسبت به حکم و موضوع آن نیز آگاه باشد بنابراین چنانچه یکی از طرفین نسبت به موضوع آگاه نباشد یعنی فکر کند عملی که انجام میدهد زنا نیست یا علم به حرمت چنین مباشرت جنسیای نداشته باشد یعنی اینکه نداند که چنین رابطهای جرم است، محکوم به مجازات حد نمیشود و تنها طرفیکه از حکم و موضوع آگاه باشد محکوم به حد میگردد.
حال که با تعریف جرم زنا و شرایط تحقق آن آشنا شدید لازم است بدانید که جرم زنا به چند دسته تقسیم میشود که عبارتند از: زنای به عنف یا اکراه، زنای محصن و محصنه و زنای به اختیار یعنی مواردی که طرفین به خواست و اراده خود و آزادانه مرتکب این جرم میشوند و از طرفی شرایط زنای محصن و محصنه را هم ندارند در هر کدام از این موارد مجازاتها متفاوت است در این نوشتار به بررسی شرایط تحقق و مجازات زنای محصنه میپردازیم.
تعریف زنای محصنه و محصن
زنای محصنه و محصن به معنای آن است که شخص زنا کننده دارای همسر دائمی و بالغ باشد و در حالی که خودش هم عاقل و بالغ است از طریق جلو با همسرش رابطه جنسی داشته و هرگاه بخواهد بتواند با همسر خود از طریق جلو نزدیکی کند و مانعی در کار نباشد و با این حال تن به این گناه داده باشد.
به زبان سادهتر اگر یک زن متأهل با وجود شرایط مذکور زنا کند، به فعل رخ داده زنای محصنه گفته میشود و اگر زانی مرد متاهل باشد زنای محصن گفته میشود.
البته اموری از قبیل: مسافرت، حبس، حیض، نفاس، بیماری مانع از مقاربت یا بیماریای که موجب خطر برای طرف مقابل میگردد مانند ایدز و سفلیس، زوجین را از احصان خارج میکند.
به عنوان مثال اگر زنی در هنگام غیاب شوهرش (مثلاً به یک مسافرت طولانی رفته است)، با فرد دیگری زنا کند، در حکم محصنه نیست. همچنین اگر شخص دارای همسر موقت، نابالغ و مجنون باشد هم از شمول احصان خارج است و در صورتی که زنا کند در حکم محصن یا محصنه نیست.
لازم به ذکر است با اینکه قانون گذار نوع بیماری و مصادیق آن را ذکر کرده تا از هرگونه برداشت خلاف آن جلوگیری کند، اما در خصوص حبس و مسافرت چنین تصریحی ندارد در واقع اینکه حبس و مسافرت چند روز طول بکشد زوجین را از حالت احصان خارج میکند سوالی است که باید توسط قانون گذار جواب داده شود.
مجازات زنای محصنه و محصن
به موجب ماده ۲۲۵ قانون مجازات اسلامی حد زنا برای زانی محصن و زانیه محصنه رجم یا سنگسار است در صورت عدم امکان اجرای رجم با پیشنهاد دادگاه صادر کننده حکم قطعی و موافقت رئیس قوه قضاییه چنانچه جرم با شهادت شهود ثابت شده باشد موجب اعدام زانی محصن و زانیه محصنه است.
در غیر این صورت یعنی مواردی که جرم با اقرار یا علم قاضی ثابت شده باشد موجب ۱۰۰ ضربه شلاق برای هر یک از آنها است.
نحوه اجرای مجازات رجم
برای اجرای مجازات رجم مرد را تا نزدیکی کمر و زن را تا نزدیکی سینه در گودالی حفر میکنند آن گاه حاضران که در بین آنها حاکم شرع نیز حضور دارد آن قدر به او سنگ میزنند تا از پا درآید.
بزرگی سنگها نباید به حدی باشد که با اصابت یک یا دو عدد محکوم کشته شود همچنین کوچکی آن نباید به اندازهای باشد که عنوان سنگ بر آن صدق نکند.
هرگاه زنای شخصی که دارای شرایط احصان است با اقرار او ثابت شده باشد، هنگام رجم اول حاکم شرع سنگ میزند بعد دیگران، و اگر زنای او با شهادت شهود ثابت شده باشد اول شهود سنگ میزنند بعداً حاکم و سپس دیگران.
زنای غیر محصنه
به زنایی گفته میشود که شخص زناکار (زن یا مرد) فاقد همسر و مجرد باشد و یا شرایط احصان برای زن و مرد وجود نداشته باشد مثلاً فرد همسر دائمی داشته، ولی با وی رابطه جنسی از طریق جلو نداشته یا اینکه همسرش مبتلا به بیماری مانع از مقاربت است؛ بنابراین اگر شخص مجرد مرتکب زنا شود زنای وی زنای محصنه نیست و به مجازات رجم محکوم نمیشود لذا حسب مورد به اعدام یا ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم میشود.
لازم به ذکر است که براساس ماده ۲۲۹ قانون مجازات اسلامی هرگاه مردی که همسر دائمی دارد قبل از رابطه جنسی با همسر خود مرتکب زنا شود به مجازات رجم محکوم نمیشود بلکه مجازات وی ۱۰۰ ضربه شلاق، تراشیدن موی سر و تبعید به مدت ۱ سال قمری است در واقع در این حالت یکی از شرایط احصان یعنی برقراری رابطه جنسی از طریق جلو با همسر حاصل نشده است.
مرجع صالح جهت رسیدگی به جرم زنای محصنه
به موجب ماده ۳۰۶ قانون آیین دادرسی کیفری رسیدگی به جرائم جنسی که نقض کننده عفت عمومی هستند در دادگاه انجام میشود و در صلاحیت دادسرا نیست؛ بنابراین به جرم زنا خواه محصنه باشد خواه غیر محصنه مستقیم در دادگاه رسیدگی میگردد. پس اگر شخصی از فردی بابت ارتباط جنسی نامشروع از جمله زنا شکایت داشته باشد باید مستقیم به دادگاه رفته و طرح شکایت کند.
حال که دانستیم برای شکایت در خصوص جرم زنا صرفاً باید به دادگاه مراجعه کنیم باید ببینیم از بین دادگاههای موجود در سیستم قضایی کشور کدام یک صلاحیت رسیدگی به این جرم را دارند.
دادگاه صالح برای رسیدگی به جرم زنا
دادگاه کیفری دو صلاحیت رسیدگی به تمام جرائم را دارد، مگر اینکه رسیدگی به جرم به موجب قانون در صلاحیت مرجع دیگری باشد؛ بنابراین باید گفت که دادگاه صالح از نظر ذاتی برای رسیدگی به جرائم منافی عفت، دادگاه کیفری دو میباشد مگر در جرائم منافی عفتی که مجازات آنها اعدام و سنگسار باشد؛ لذا دادگاه صالح در مورد جرم زنای محصنه که مجازات آن سنگسار است دادگاه کیفری ۱ میباشد.
همچنین به موجب ماده ۳۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری متهم در دادگاهی محاکمه میشود که جرم در حوزه آن واقع شده باشد لذا دادگاه صالح برای رسیدگی به جرائم منافی عفت دادگاه محل وقوع جرم میباشد، یعنی دادگاهی که در محل آن، عمل منافی عفت رخ داده است پس اگر شخصی در شهر کرج مرتکب زنای محصنه شده باشد دادگاه کیفری ۱ استان البرز باید به این جرم رسیدگی کند.
بر طبق ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی به محض وقوع عقد نکاح زن مالک تمام مهر خود می شود و حتی اگر بین زوجین نزدیکی واقع نشده باشد زن می تواند تمام مهریه را مطالبه کند. اما بر طبق ماده ۱۰۹۲ قانون مدنی در هنگام طلاق اگر نزدیکی انجام نشده باشد زن مستحق نصف مهر خواهد بود و اگر شوهر بیش از نصف مهر را قبلا به او داده باشد می تواند آن را پس بگیرد.
نکته اینجاست که اگر بین زن و شوهر زناشویی و نزدیکی انجام نشده باشد و کار به طلاق برسد مثلا طلاق توافقی و زوجه در فرض بخواهد مهریه را در قبال طلاق بذل نماید چون فقط نصف مهریه به او تعلق می گیرد، باید نوشته شود که زوجه مهریه استحقاقی را در قبال طلاق خلع بذل نمود.
در غیر این صورت اگر نوشته شود که زوجه تمام مهریه مندرج در عقدنامه را بذل می کند در حالی که دوشیزه باشد، بعد از وقوع طلاق، مرد می تواند دادخواست مطالبه ما بذل طلاق (نصف مهریه) را کند. البته این بدین منزله نیست که این نوع دادخواست ها حتما به نتیجه می رسد ولی با توجه به مواردی که دیده ایم شرط احتیاط و عقل است که در موارد مذکور این گونه نوشته شود که زوجه مهریه استحقاقی را در قبال طلاق خلع بذل می نماید.